مجلات پودر: 50 سال پیش، آبجوهای 10 سنتی باعث شد بازی بیسبال کلیولند به یک شورش خونین تبدیل شود.


آبجو آزادانه جاری شد و کمی خون و کبودی به دنبال داشت. در این بین بیسبال هم بود.

پنجاه سال پیش، در یک شب گرم بهاری در دریاچه ایری، تبلیغاتی با نیت خوب برای جذب طرفداران سرخپوستان همیشه زشت کلیولند تبدیل به زشت شد و شورش هایی را برانگیخت که اکنون به عنوان یکی از بدنام ترین رویدادهای تاریخ ورزش آمریکا شناخته می شود. .

سه‌شنبه، عصر آبجوی 10 سنت، پنجاهمین سالگرد خود را جشن می‌گیرد.

به سلامتی. پوسیدگی

بازی‌ای که با تعداد انگشت شماری از طرفداران مست در آبجوی ارزان‌قیمت شروع شد که روی چمن‌های بیرون زمین می‌دویدند – برخی برهنه – به هرج و مرج فرو ریخت.

در طی نهمین مسابقه ترسناک، بیلی مارتین، مدیر تگزاس، که هرگز کسی از مبارزه عقب نشینی نکرد، به بازیکنانش در گودال رو کرد و به آنها گفت که قبل از حمله در زمین استادیوم شهرداری و در هرج و مرج، خفاش ها را بگیرند.

با فکر کردن به 4 ژوئن 1974، تصور اینکه کسی فکر کند فروش آبجو فقط به قیمت یک پنی ایده خوبی است، سخت است. اما آن زمان دنیای متفاوتی بود، شاید بی گناه نبود اما قطعاً ساده لوحانه.

زمانی که رنجرز پس از زنده ماندن صدها هوادار که در حین تجمع هندی ها به زمین هجوم آوردند، با یک پیروزی شکست خورده به باشگاه خود فرار کردند، مشخص شد که این یک اشتباه بزرگ بود.

مایک هارگرو، سرمربی سابق کلیولند، که یک بازیکن پایه اول تازه کار 24 ساله با رنجرز بود، گفت: “این به نوعی با زمانه جور در می آید.” «آنها یک شب تخریب دیسکو در شیکاگو داشتند، و برای من این تقریباً نشانه ای از اتفاقی بود که 50 سال بعد، با همه چیزهایی که در حال حاضر در جهان می گذرد، رخ می داد.

حتی قبل از اینکه اولین بشکه ضربه زده شود یا 10 اونس آبجو ریخته شود، تنش بین رنجرز و هندی ها شروع شده بود. یک هفته پیش از آن، تیم ها در تگزاس با هم درگیر شدند، جایی که هواداران رنجرز بازیکنان هندی را با آوار پرتاب کردند.

پس از درگیری، مارتین وقتی از او پرسیده شد که آیا در سفر آینده به کلیولند از تلافی می‌ترسد، جرقه‌ای ضرب المثل برانگیخت.

او به شوخی گفت: «آنها طرفداران کافی برای نگرانی در آنجا ندارند.

این نظر در کلیولند که غرور مدنی عمیق‌تر از رودخانه کویاهوگا است و طرفداران پرشور در حین تماشای تیم‌های ورزشی حرفه‌ای خود به سرعت یک یا دو جرعه آبجو می‌نوشند.

در هفته منتهی به شب 10 سنت آبجو، پیت فرانکلین، مجری رادیوی محلی، با قول انتقام از رنجرز، شعله های آتش را شعله ور کرد. مارتین هنگام ارائه کارت ترکیب هو شد.

هارگرو خیلی قبل از اینکه توسط ده ها هات داگ پرتاب شده از جایگاه ها پرتاب شود، دردسر را احساس کرد. او به سختی از برخورد یک بطری شراب اجتناب کرد.

هارگرو هفته گذشته در یک تماس تلفنی به آسوشیتدپرس گفت: «در حوالی اینینگ دوم، هواداران شروع به دویدن به جلو و عقب در سراسر محوطه بیرونی کردند، از بولپ چپ تا میدان راست. “این کار با چند نفر شروع شد، سپس به پنج نفر، سپس 10 نفر افزایش یافت و سپس یک گروه کامل شد.”

جک بارنو که با چند دوست دبیرستانی به بازی رفته بود، از روی صندلی خود در عرشه بالایی، می‌توانست ببیند که اوضاع بد می‌شود.

وست لیک 67 ساله ساکن اوهایو به یاد می آورد: «وقتی مردم از محل عبور می کردند و پلیس ها آنها را تعقیب می کردند، می خندیدند و می گفتند: «نمی تونی منو بگیری». یک مشت پلیس در آن طرف با باتوم بودند و وقتی از آن حصار گذشتند، با چند ضربه به سرشان سلام کردند و آنها را کشیدند.

مشکلات دیگری در اطراف استادیوم غول پیکر پخش شد.

در حالی که صف‌های طولانی مردم را مجبور می‌کرد تا بیش از حد طولانی منتظر بمانند تا دوباره پر شوند، هواداران سرکش، که برخی از آنها دانش‌آموزانی بودند که برای تعطیلات تابستانی به خانه می‌رفتند، کارگران امتیازی را که در حال سرویس‌دهی به کامیون‌های آبجو بودند که در آن سوی دیوار میدان مرکزی نصب شده بودند، بدرقه کردند. آبجو در حال حاضر رایگان بود.

تعداد امنیت ورزشگاه بیش از 25134 نفر بود که دومین ورزشگاه بزرگ این فصل بود.

با این حال، بیشتر جنبه خوش خلقی داشت: مورگانا، “راهزن بوسه” معروف دهه 70، به میدان دوید و سعی کرد داور نستور چیلاک را ببوسد. پدر و پسری جمعیت را غرق کردند.

سپس نهمین و صحنه ای از یک فیلم ترسناک کم هزینه آمد.

پس از عقب افتادن 5-3، هندی ها دو گل به ثمر رساندند تا بازی به تساوی کشیده شود و زمانی که یک هوادار از دیوار بیرون زمین بالا رفت، به سمت جف باروز، بازیکن راست رنجرز دوید و سعی کرد کلاه بازیکن را بدزدد.

در گودال، مارتین به بازیکنانش فریاد زد که او را دنبال کنند. هارگرو به سمت راست حرکت کرد تا به باروز که در آن زمان محاصره شده بود کمک کند. سرخپوستان از گودال خود بیرون آمدند تا به رنجرز کمک کنند.

هارگرو گفت: «یک مرد واقعاً بزرگ، مست، کلاه جف را گرفت و من یکی از اولین کسانی بودم که به آنجا رسیدم. “من با او برخورد کردم و او را زمین زدم و حدود سه پلیس طول کشید تا او را دستبند بزنند. خدا را شکر که روی زمین بود. من رفتم – وگرنه.

بقیه نسبتا مبهم است.

هارگرو گفت: “من چیزی در مورد بازی به خاطر ندارم جز اینکه در آن مسابقه ما با مشکل مواجه بودیم.” “آنها دونده داشتند و به نظر می رسید که آماده می شوند تا گل بزنند و جلو بروند و ناگهان همه جهنم شکست.”

در حالی که بازیکنان از آسیب جدی فرار می کردند، سر چیلاک با یک صندلی پرتاب شده باز شد و درگیری در سراسر زمین شروع شد.

حتی نیم قرن بعد، هارگرو احساسات خود را در آن شب فراموش نشدنی به یاد می آورد.

او گفت: «من به یاد ندارم که ترسیده باشم. “به یاد نمی آورم که احساس خطر کرده باشم. زمانی که این اتفاق می افتاد چنین احساسی نداشتم تا زمانی که به باشگاه رسیدیم و به آنچه اتفاق افتاده بود و می توانست رخ دهد نگاه می کردیم. پاس.

“سپس شروع کردم به لرزیدن کمی.”

در حالی که شب ضربه‌ای دیگر به چهره تخریب شده شهر بود، ساکنان کلیولند بیشتر شانه‌های خود را بالا انداختند. امروز، این رویداد وحشتناک با تی شرت های یکپارچهسازی با سیستمعامل جشن گرفته می شود که شب را با آبجو، خون و بیسبال نشان می دهد.

بقیه کشور خشمگین بودند.

هندی ها یک ماه بعد جشن آبجو دیگری برگزار کردند.

___

AP MLB: https://apnews.com/hub/mlb

دیدگاهتان را بنویسید