تیفیلمسازان آخرین مستند نتفلیکس-چگونه از بانک سرقت کنیم– نمی خواهید بینندگان عنوان آن را به معنای واقعی کلمه بگیرند. اگرچه این فیلم که در 5 ژوئن اکران شد، دارای حساب‌هایی از دزدان واقعی بانک است که توضیح می‌دهند چگونه مردم را وادار به تحویل پول می‌کنند، کارگردانان ست پورگز و استفان رابرت مورس امیدوارند که هیچ‌کس پس از دیدن آن ایده‌ها را فریب ندهد.
پورگز می‌گوید: «این فیلم درباره دزد بانک نبودن است. “این داستانی است در مورد معنای زندگی دوگانه، معنای زندگی با دروغ و اینکه چقدر ناپایدار است.”
اینجا، داستان پشت سر چگونه از بانک سرقت کنیم.
چگونه سارقان بانک در سیاتل در دهه 1990 پول دزدیدند
چگونه از بانک سرقت کنیم با خبرنگاران سیاتل باز می شود که دزدی های دهه 1990 را پوشش می دادند و توضیح می دهد که چگونه بانک ها در آن زمان در سراسر شهر باز می شدند، زیرا تعداد شرکت های موفق مانند آمازون، مایکروسافت و استارباکس در منطقه در حال افزایش بود.
دیوید کرلی، مجری اخبار KIRO-TV در این فیلم گفت: «پول حاصل از رونق فناوری به این امر دامن زد. (واقعیت جالب برای جانشینی طرفداران، کرلی نقش یک مجری خبری را بازی کرد که در شب انتخابات ATN را گوینده می کرد.)
این فیلم در مورد داستان های مارک بیگینز و استیو مایرز است، دو مرد پشت 19 دزدی از بانک در سیاتل که بیش از 2.3 میلیون دلار به دست آوردند. در فیلم، به نظر می رسد که آنها نکات و ترفندهای خود را توضیح می دهند و در مورد اینکه چگونه از مردی که در خانه درختی به نام اسکات اسکرلاک زندگی می کرد، سفارش می گرفتند صحبت می کنند.
از مصاحبه با دوستان و خانواده مشخص است که اسکرلاک به یک دزد بانک تبدیل شد زیرا همیشه می خواست پول زیادی به دست آورد. او در کالج هنرهای لیبرال مترقی ایالت واشنگتن به نام کالج ایالتی همیشه سبز شرکت کرد، اما برای کسب درآمد سریع، شروع به تولید متم کریستال کرد. او را اخراج کردند.
اما خواهرش در این فیلم می گوید که خانواده خیلی زودتر می دانستند که مشکلی برای او وجود دارد، زمانی که او در نوجوانی ماشینی را برای رفتن به ساحل دزدید. با توجه به اینکه او از خانواده ای بسیار ساده با پدری کشیش و مادری که به کودکان دارای ناتوانی های یادگیری آموزش می داد، این رفتار بسیار شگفت انگیز است. خانواده به فیلمسازان اجازه دسترسی به دفتر خاطرات اسکورلاک را دادند که در آن او اعتراف می کند: “ذهن من مانند کودکی سرکش است که دیوانه شده است.”
در این فیلم، افرادی که با اسکرلاک کار می‌کردند، جزئیات تحقیقاتی را که او قبل از سرقت از بانک‌ها انجام داده بود، بیان می‌کنند. در یکی از بانک‌ها، آنها توانستند با یک عابر دوست شوند و او نسخه‌هایی از کتابچه‌های راهنمای کارمندان، با پروتکل‌هایی برای عابر بانک، مدیریت گاوصندوق و مراحل تحویل به آنها داد. دزدها می خواستند اصطلاحات تخصصی بانکی را بدانند تا جدی گرفته شود. منتظر رسیدن خودروهای زرهی بودند و پول ها را تحویل می دادند و دزدی های خود را در زمان خروج ماشین ها انجام می دادند، زیرا در آن زمان بود که بیشترین پول در بانک وجود داشت. آنها همچنین به زمان‌هایی که پلیس‌ها برای گشت‌زنی می‌آمدند، زمان‌بندی سرقت‌هایشان را زمانی که ساحل صاف بود، یادداشت کردند. اگر یکی از همدستان اسکورلاک پلیس را در حین سرقت می دید، بوق می زد “مامان می آید”.
در این فیلم، یکی از همدستان اسکرلاک، بیگینز، توضیح می‌دهد که چگونه از ماشین یک مشتری بانک به عنوان وسیله نقلیه برای فرار استفاده می‌کنند. او در حین دزدی ها ماسک رونالد ریگان بر سر داشت، در حالی که اسکورلوک از بینی، چانه و گونه مصنوعی استفاده می کرد که هویت او را پنهان می کرد. مجریان قانون به او لقب «هالیوود» دادند، زیرا لباس مبدل او را شبیه یک سارق در یک فیلم هالیوود کرده بود. همدست دیگر، مایرز، به طرز شاعرانه ای در مورد تجربه برنامه ریزی و اجرای سرقت های بانکی با اسکرلاک صحبت می کند و آن را “خلاقانه ترین کاری که تا به حال در زندگی خود انجام داده ام” می داند. او پیدا کردن بانک عالی برای سرقت را با «پیدا کردن یک قطعه سنگ مرمر عالی برای عکسی که دارم و می‌خواهم مجسمه‌سازی کنم» مقایسه می‌کند.
پس از هر بار حمل و نقل، اسکرلاک و همدستانش پول را مرور می کردند و هر صورت حساب را در معرض نور UV قرار می دادند تا ببینند آیا ردیاب های الکترونیکی وجود دارد یا خیر. مواد مورد نیاز برای ارتکاب سرقت در خاک دفن می شد و سارقان پس از هر سرقت لباس های خود را می سوزاندند. اسکرلوک زمانی که در واشنگتن بود در یک خانه درختی زندگی می کرد و از پول دزدیده شده برای سفر به مکان های دوردست در سراسر جهان استفاده می کرد. او به هر دوستی که نیاز به پول داشت پول نقد می داد، و همچنین برای ایجاد حسن نیت در صورتی که بعداً نیاز به جلب لطف داشت. او به زمین اول اهدا کرد، زیرا خود را شخصیتی از رابین هود می‌دانست که از ثروتمندان دزدی می‌کرد و به یک هدف خیر کمک می‌کرد.
سرنوشت سارقان بانک چه شد؟
یکی از دلایلی که سارقان بانک ها را غافلگیر کردند این بود که چندین بار متوالی از یک بانک سرقت کردند، در حالی که بانک انتظار نداشت به این زودی برگردند. اما آنها در 27 نوامبر 1996، یک روز قبل از روز شکرگزاری دستگیر شدند، زمانی که سارقان ناخودآگاه با استفاده از ردیاب های الکترونیکی که FBI به طور خاص برای ردیابی محل نگهداری آنها تعبیه کرده بود، پشته های پول نقد را به سرقت بردند. تیراندازی بین پلیس و اسکرلوک رخ داد. اسکرلوک خودکشی کرد و همدستانش مایرز و بیگینز به 21 سال و 3 ماه زندان محکوم شدند.
بیگینز و مایرز حدود یک دهه محکومیت خود را قبل از شرکت در این مستند سپری کرده بودند. Meyers در سال 2013 و Biggins در 2015 ظاهر شدند و هر دو به زندگی آرام ادامه دادند. برای هر دو مرد، مستند نتفلیکس زمانی است که آنها در مورد اعتیاد به پرواز فکر می کنند. همانطور که بیگینز می‌گوید: «وقتی از روبیکون عبور کردی و این زندگی را شروع کردی، باید به همه درباره همه چیز، به هرکسی که به او اهمیت می‌دهی، به هرکسی که می‌بینید دروغ بگویی. »
مایرز از اینکه آن زندگی را پشت سر گذاشت پشیمان نیست و لحظه دستگیر شدن آنها را “پایان زندگی خاصی که داشتم” می نامد. او می گوید که او و اسکرلاک مانند “دو دنباله دار” بودند که شروع به “پرواز در سراسر جهان لعنتی کردند و ناگهان منفجر شدند.” همه چیز در یک ثانیه نابود شد.