هالی بایدن، خواهر شوهر و دوست دختر سابق هانتر بایدن، در جریان محاکمه اسلحه فدرال او در ویلمینگتون، دلاور، در مورد رابطه دشوار خود با پسر رئیس جمهور شهادت داد.
هانتر متهم است که در 12 اکتبر 2018 درباره مصرف مواد مخدر خود در فرم خرید اسلحه دروغ گفته است. دادستان تلاش کرد به هیئت منصفه ثابت کند که بایدن می دانست که در آن دوره با اعتیاد به مواد مخدر دست و پنجه نرم می کرد.
دفاعیات او استدلال کرد که وقتی اسلحه را خریداری کرد، که فقط 11 روز قبل از دور انداختن آن را در اختیار داشت، به طور فعال از مواد مخدر غیرقانونی استفاده نمی کرد.
هالی، بیوه برادر هانتر، بو بایدن، گفت که هانتر را از دوران راهنمایی می شناخت و افزود که رابطه آنها در اواخر سال 2015 یا اوایل سال 2016 پس از مرگ همسرش آغاز شد.
او تصدیق کرد که گاهی اوقات «شدید» اما همیشه «پیچیده» بود.
او روز پنجشنبه شهادت خود را با گفتن اینکه ابتدا کراک کوکائین را در خانه اش در ویلمینگتون، دلاور، شهری که محاکمه در آن برگزار می شود، پیدا کرد. او مجبور شد آن را در گوگل جستجو کند تا بفهمد چیست، اما هانتر نیز آن را انکار نکرد، در عوض به او گفت که چیست.
پس از ازدواج در آخر هفته، هالی توسط شوهر جدیدش به دادگاه همراه شد که در طول شهادت حمایتی خود به او نگاه کرد.
دادستانی و دفاعی به شدت بر روی وقایع 23 اکتبر 2018 تمرکز کردند، زمانی که هالی اسلحه را پیدا کرد و از ترس اینکه کسی صدمه ببیند، به بازاری در نزدیکی رفت و آن را به سطل زباله انداخت.
وقتی هانتر متوجه شد اسلحه مفقود شده است، به هالی گفت که برگردد و آن را بیاورد، اما وقتی او به خواربارفروشی بازگشت، آن اسلحه از بین رفته بود. هالی در مورد اسلحه مفقود شده به همراه کارکنان فروشگاه گزارش پلیسی ارائه کرد و پلیس توانست مرد مسنی را پیدا کند که در سطل های زباله برای یافتن مواد قابل بازیافت به عنوان کسی که آن را برده بود جستجو می کرد.
همچنین گوردون کلیولند، فروشنده آن زمان در فروشگاه اسلحه StarQuest که هانتر در سال 2018 اسلحه را خریداری کرد، جاشوا مارلی، یکی از افسرانی که پس از ناپدید شدن اسلحه در بازار یانسن، میلر گریر، بازپرسی که کشف کرد، به صحنه آمد. اسلحه را بعد از اینکه از سطل زباله بیرون آوردند، و ادوارد بنر، پیرمردی که وسایل بازیافتی را جمع آوری می کرد، اسلحه را پیدا کرد و به خانه برد.
خواهر رئیس جمهور، والری بایدن اونز، حدود یک ساعت پس از شروع رسیدگی وارد شد و تقریباً در طول شهادت هالی در کنار همسر هانتر، ملیسا کوهن، نشست. هانتر در طول شهادت هالی با وکلای خود صحبت کرد، اما او بیشتر به پایین نگاه می کرد و گاهی اوقات دستانش را جلوی صورتش می گرفت.
هالی شهادت داد که هانتر را در حال استفاده از مواد مخدر در واشنگتن دی سی دیده است و همچنین برای خرید مواد مخدر از او آنجا بوده است که به گفته او اندازه آنها از کوچکتر از یک تیله تا بزرگتر از توپ پینگ پنگ است. او اضافه کرد که میدید رفتار او تغییر کرده است، که او “پریشان” و “عصبی” شده است، اما همچنین “عملکرد” دارد.
او به او پیامک داد و به دادگاه گفت که هانتر اغلب اعتیادش به مواد مخدر را انکار میکند.
او پاسخ داد: “مرا تنها بگذار، من خوبم، من راه حل خود را پیدا خواهم کرد.”
هالی شهادت داد که کراک و الکل هر دو در طول رابطه “مشکلات” بودند.
او همچنین در مورد مصرف مواد مخدر خود که پس از معرفی هانتر به او با کراک کوکائین شروع شد، صحبت کرد.
او روز پنجشنبه گفت: “این تجربه وحشتناکی بود، من شرمنده هستم و از این دوره از زندگی ام پشیمان هستم.”
اما موضوع کلیدی در شهادت روز پنجشنبه، کشف و دور انداختن 38 کلت اسپیال به همراه مهمات و یک دستگاه سریع لودر بود.
او در دادگاه گفت: «من وحشت کردم و میخواستم از شر او خلاص شوم، زیرا نمیخواستم به خودش یا بچههایم صدمه بزند.
او افزود: “من خیلی گیج شده بودم… اکنون متوجه شدم که این یک ایده احمقانه بود.”
اگرچه او گفت که هانتر وقتی برای اولین بار در 22 یا 23 اکتبر 2018 او را دید، «به نظر نمی رسید که نخوابیده باشد»، او قادر به توصیف زمان بندی وقایع تحت سؤالات شدید دفاعی نبود.
او توضیح داد که این یک “الگوی معمولی” است که او و گاهی فرزندانش ماشین او را از مواد مخدر و وسایل تمیز می کنند و در یکی از آن جستجوها بود که اسلحه پیدا شد.
هالی در جایگاه آرام به نظر می رسید اما با تردید صحبت می کرد. وقتی بعد از ساعتها شهادتش اتاق را ترک کرد، بهطور خلاصه به میز دفاع نگاه کرد، سپس به دور نگاه کرد و نزدیکتر شد در حالی که هانتر به میزش نگاه کرد.
قبل از انداختن اسلحه، به نظر می رسید هالی به طور فزاینده ای نگران سلامتی هانتر است.
او در روزهای قبل به او نوشته بود: «فقط میخواهم به تو کمک کنم هوشیار شوی». “میترسم بمیری.”
روز پنجشنبه، هالی به اشتراک گذاشت که می ترسید هانتر بر اثر خودکشی بمیرد.
در خواربارفروشی، هالی به هانتر گفت که “به یک مرکز توانبخشی محلی مراجعه کند.”
او بعداً گفت: “من دیگر نمی خواهم اینگونه زندگی کنم.”
هانتر در یک نقطه نوشت: “چه کسی در عقل خود به شما اعتماد می کند تا به من کمک کنید هوشیار باشم.”