بیایید یک فلسطین آزاد را تصور کنیم | زمان


وقتی در آخرین ایست بازرسی اسرائیل در جاده رام الله به اورشلیم متوقف شدیم، سرباز نام من را صدا زد. من یک آمریکایی فلسطینی هستم. اما از آنجایی که من در وطن اجدادم هستم، از نظر مقامات اسرائیلی آمریکایی نیستم. من فقط یک فلسطینی هستم که از حق اولیه حرکت و زیارت در سرزمین مقدس محروم هستم.

مدت زیادی است که فلسطینی های دیاسپورا، مانند من، مسافران سرزمین ما شده اند. ما سعی کردیم واقعیت های اشغال کرانه باختری را فراموش کنیم و اینکه چند ساعت در جنوب غزه برادران و خواهران ما در شرایط غیرانسانی تر رنج می برند.

حالا یک بیداری دوباره وجود داشت. شش ماه از 7 اکتبر گذشته است و من به درک فاجعه‌ای که مردمم در سال 1948 متحمل شدند، نزدیک‌تر شده‌ام: کودکانی که شش یا هفت سال بیشتر نداشتند که روی زمین‌های گلی جمع شده بودند، زیر چادرهایی که زندگی خود را به عنوان پناهنده آغاز کرد. بچه ها کم کم یخ می زنند و می میرند و بمب ها بر سرشان می بارند. بچه هایی که بیشتر از من تحمل کرده اند. در این غم و اندوه مداوم از تماشای مردمم از دور در خانه ام در میشیگان، دوباره فهمیدم فلسطینی بودن به چه معناست و مانند میلیون ها نفر از ما، آینده فلسطینی را دوباره تصور کرده ام.

در چند ماه گذشته شاهد افزایش همبستگی و مقاومت فلسطینی‌ها بوده‌ایم، اما به نظر می‌رسد که سختی‌ها علیه فلسطینی‌ها در حال افزایش است – در ماه رمضان و عید پاک، مسلمانان و مسیحیان فلسطینی نمی‌توانستند ایمان خود را به صلح در غزه یا غرب عمل کنند. بانک، با انباشته شدن اجساد. با این حال، وقتی مردم غزه نماز جمعه را در میان آوارهای جامعه خود برگزار می کنند، به یاد می آورم که صلابت چگونه است و اینکه شما می توانید خانه، مسجد یا کلیسای کسی را ویران کنید، اما هرگز ایمان، یا “ایمان”. مشاهده ایمان همیشگی مردمم برای من تایید کرد که فلسطین آزاد در طول زندگی من وجود خواهد داشت.

این درک در راهپیمایی‌ها، اعتراض‌ها و تحصن‌های بی‌شماری که تعداد زیادی از آن‌ها در آن شرکت کردند، از آغاز حمله‌ای که دست‌کم 33000 کشته برجای گذاشت، تقویت شد. بیشتر از همه، من بعد از تظاهرات واشنگتن در نوامبر 2023، که بزرگترین اعتراض در تاریخ ایالات متحده در حمایت از فلسطین آزاد بود، تغییری در آینده فلسطین احساس کردم. از آن زمان، اعتراضات از واشنگتن تا لندن، رم، صنعا و سیدنی ادامه یافت.

آنچه من به عنوان فردی که در سرزمین‌های اشغالی فلسطین به دنیا آمده‌ام، حمایت قاطع نه تنها از آتش‌بس، بلکه از آزادی فلسطین است. جزر و مد در حال تغییر است و من هرگز آنقدر مطمئن نبودم که در پایان فلسطین آزاد خواهد بود.

مانند بسیاری از فلسطینی های نسل من، ما در هر جایی به جز سرزمین اجدادمان بزرگ شدیم: از نظر جسمی، روحی و عاطفی از جایی که می دانیم به آن تعلق داریم جدا شده ایم. در کلاس اول، وقتی از من خواستند روی نقشه اشاره کنم که اهل کجا هستم، معلم به من گفت که فلسطین وجود ندارد. یادآوری دردناکی بود از پاک شدن مداوم مردم من. اما من اینجا هستم؛ من فلسطینی هستم.

به عنوان یک فلسطینی که سال ها در دیاسپورا زندگی کرده است، به طور فزاینده ای تصور می کنم که یک فلسطین آزاد چگونه خواهد بود. آیا مردم ما برمی گردند؟ آیا فلسطینی ها می توانند درختان زیتون سوخته را دوباره بکارند؟ آیا شهرهایی که زمانی به سرقت رفته بودند، نام اصلی عربی خود را خواهند داشت؟ جوهر مقاومت در برابر ظلم این توانایی تصور رهایی است – اراده اشغالگران همیشه از اشغالگر بیشتر است.

بیشتر بخوانید: ملت سازان

اما تصور فلسطین آزاد فراتر از این است که جهان وجود ما را به رسمیت بشناسد. عملکرد آن نیز ریشه در خاطرات آنچه می توانست باشد دارد.

این به معنای فلسطین آزاد است که در آن پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ ما وحشت زده نشده اند، انسانیت زدایی نشده اند و از سرزمین خود محروم نشده اند. نکبه، یا “فاجعه”. این یعنی جهانی بدون قتل عام در دیر یاسین در سال 1948، کفر قاسم در سال 1956، اردوگاه آوارگان جنین در سال های 2002 و 2023، و غزه در سال های 2008، 2014، 2022 و امروز. یا جهانی که در آن جنایات علیه مردم ما بخشی از تاریخ ما نیست، جایی که حافظه ما بر خون و درد ساخته نشده است.

من می خواهم با پسرعموهای یهودی ام – آنها نیز از نسل حضرت ابراهیم هستند – در سرزمین مقدس قدم بزنم، جایی که هیچ گونه تقسیم قومی و مذهبی وجود ندارد. شهرهای فلسطینی مانند رام الله، بیت لحم، اورشلیم، شهر غزه و حیفا قبلاً موفق شده اند الگویی از همزیستی در امتداد خطوط مذهبی ارائه دهند که مسلمانان و مسیحیان در صلح و آرامش زندگی می کنند. من امیدوارم که فلسطینی آزاد را ببینم که از مظاهر فیزیکی تخیل استعماری پاک شده باشد، همانطور که فلسطینیان کرانه باختری، غزه و میلیون ها نفر در دیاسپورا تصور می کنند. در کوتاه مدت، بازسازی هر مدرسه، بیمارستان، نانوایی و خانه ای که به شکلی بهتر از قبل ویران شده بود.

زادگاهم و مردمم را فراموش نمی کنم. در درون من سرسختی آنها در مواقع ویرانی و اندوه بزرگ است تا در دنیایی شکوفا شوند که بتوانند آزادانه در سرزمین تاریخی ما حرکت کنند و کوه ها، دریای ما را ببینند. رایگان برای تمرین رقص های پیچیده خود را به عنوان آتشبرای خوردن غذای خود را به عنوان ماکولوبا و کنافه، و زیر درختان زیتونی که پدربزرگ و مادربزرگ ما کاشتند بنشینید تا آزادی را در همه جهات ببینید. تا آن زمان، ما پر از اندوه، شرم، خشم، اما سرکش به امید، افتخار به هویت خود ادامه می دهیم.



Source link

دیدگاهتان را بنویسید