آغوش پیچیده شاعران شکنجه شده توسط تیلور سوئیفت


Uاولین شاعر شکنجه شده کی بود؟ شاید مصری باستانی که در قرن پانزدهم قبل از میلاد نوشته است: «معشوق من با صدای خود قلبم را به حرکت درآورده است. او باعث می شود که بیماری مرا درگیر کند… قلبم متاثر شده است.» شاید کاتولوس شاعر که قلب های شکسته اش روم باستان را روشن کرد: «از متنفرم و دوست دارم» به لاتین توضیح داد «و دردناک است» یا (( بسته به مترجم) “مرا به صلیب می کشد.” غزل های پترارک در قرن چهاردهم در ایتالیا، از این که عشق هم سوزانده و هم سرد شده است، ابراز تاسف می کند. مری راث، معاصر شکسپیر، موافق بود: عشق باعث می‌شود او «بسوزد و در عین حال یخ بزند: بهتر است در جهنم باشد».

همه این شاعران از عشق شهوانی عذاب می‌کشند – و مبارزاتشان گاهی اگر خیلی به هم نزدیک می‌شدند به دیگران آسیب می‌رساند. طنین شاعر عذاب‌کشی که هدایای او را نابود می‌کرد (یا کمتر معمول او را) بعداً زمانی که نویسندگان اروپایی شاعران را به‌ویژه حساس، عذاب‌کش یا شکننده می‌دیدند پدیدار شد. ویلیام وردزورث در سال 1802 چنین استدلال کرد: «ما شاعران، در جوانی، با شادی شروع می‌کنیم، اما سرانجام ناامیدی و جنون فرا می‌رسد که گویی حقیقت سخت را آشکار می‌کند.» یک شاعر واقعی در فرانسه ممکن است “poète maudit” (“شاعر نفرین شده”) باشد، مانند شارل بودلر یا آرتور رمبو که سرنوشت، بیماری روانی یا اعتیاد به الکل مشخص شده است. در قرن بیستم، این تیپ (یا واقعاً کلیشه) می‌توانست با انواع هنرمندان وحشی و خود ویرانگر، به‌ویژه مردان، از دیلن توماس گرفته تا جیم موریسون از درها، مناسب باشد.

با نام بردن از آلبوم جدیدش بخش شعرای شکنجه شده تیلور سویفت در حال بازگشت به آن سنت است. او همچنین آن را مسخره می کند، در مورد آن نظر می دهد و آن را رد می کند، همانطور که نثر همراه آلبوم نشان می دهد. سوئیفت در یک پست اینستاگرامی نوشت: “هیچ چیزی برای انتقام وجود ندارد، هیچ امتیازی برای تسویه حساب پس از بهبود زخم ها وجود ندارد.” “اشک های ما مانند جوهر روی یک صفحه مقدس می شوند. وقتی غم انگیزترین داستان خود را گفتیم، می توانیم از آن رها شویم.”

سوئیفت با دیدن آثارش به صورت جوهر در یک صفحه، نه فقط یک آهنگ در هوا، ادعا می کند که یک نویسنده ادبی است – معروف ترین شاعر عصر مدرن. طرفداران ابتدا حدس می زنند که او مانتوی “شکنجه شده” را از چت گروهی که دوست پسر سابقش جو آلوین آن را اداره می کرد، که آلوین آن را “باشگاه مرد شکنجه شده” نامیده بود، به خود اختصاص داد. این می تواند باشد – اما خیلی بیشتر از این است، و همچنین می تواند به سایر ارتباطات اخیر بین خودش و کلیشه ای که او به آن اشاره می کند، اشاره کند: “تو دیلن توماس نیستی، من پتی اسمیت نیستم.” عنوان آهنگ اعلام می کند: «این هتل چلسی نیست. ما احمق‌های مدرن هستیم.» او آنقدر با استعداد نیست، و او آنقدرها هم دراماتیک نیست. یا بهتر است بگوییم، او به شیوه‌ای متفاوت، بسیار آگاهانه‌تر نمایش‌دهنده است: هنری که با هنر همیشه متفکر و به ندرت خام او مطابقت دارد.

بیشتر بخوانید: تمام ارجاعات در آهنگ عنوان “بخش شاعران شکنجه شده” تیلور سویفت

سوئیفت همچنین قدرتی را که ظاهراً از پریشانی مزمن ناشی می‌شود، برای خود و دیگر هنرمندان زن به دست می‌آورد. سوئیفت در «چه کسی از پیر من می ترسد؟» هشدار می دهد: «شما یک ساعت در پناهگاهی که من در آن بزرگ شده ام دوام نمی آورید؟» این نتیجه منطقی یک عاشقانه شکست خورده و زندگی در جمع است. او آواز می خواند: “من نرم بودم، مهربان بودم، تا زمانی که زندگی در سیرک مرا پست کرد.” “تو مرا حبس کردی و بعد مرا دیوانه خواندی/ من همانی هستم که هستم چون تو مرا تربیت کردی.”

اما اگر سوئیفت رئیس بخش شاعران شکنجه‌شده می‌شد، با به دنیا آمدن اینگونه به آنجا نرسید: بقیه بخش با او این کار را انجام دادند. کلمات خاردار، قلاب‌های تیز و پاسخ‌های کنایه‌آمیز او بیشتر شبیه به سوختن و انجماد راث است تا عذاب بودلر. آنها افراط های عاطفی خود را به اشتراک می گذارند و به تمسخر می گیرند. او با عصبانیت به “imgunnagetyouback” توضیح می دهد: “هنوز نمی دانم که آیا قرار است همسر شما شوم یا دوچرخه شما را خراب کنم.” “اما من تو را باز خواهم آورد” – یا تو را وادار می کنم به سوی خودم برگردی، یا تو را پس خواهم داد. خطوط او نشان دهنده انتقام فمینیستی است و درد او را به آهنگ (دیگر چه؟) تبدیل می کند. او در یکی از شادترین آهنگ های جدید، “I Can Do It With a Broken Heart” می خواند: “من خیلی گریه می کنم، اما آنقدر سازنده هستم که این یک هنر است.” وقتی می‌توانی حتی با قلب شکسته هم این کار را انجام دهی، خوب می‌دانی.»

مانند تمام آلبوم های سوئیفت، بخش شعر شکنجه شده شامل برداشت‌های متعدد و چندگانه از یک موقعیت است، همانطور که شامل چندین سبک پاپ است، از ترکیب‌های دهه 80 آلبوم آهنگ «Fortnight» ساخته پست مالون گرفته تا گیتار آکوستیک و سیم‌های «آلباتروس»، که در مرجع ابداع شده است. به ساموئل تیلور کولریج (دوست سابق وردزورث، شاعر خود خرابکار قرن ها). در «اما بابا من او را دوست دارم»، سوئیفت با طنین بیشتری به طرفدارانی که اصرار دارند به او بگویند با چه کسی و چگونه قرار ملاقات بگذارند، پاسخ می‌دهد. در «Down Bad»، او سخت‌ترین و ناپخته‌ترین لحظات خود را در یک نیمه قافیه زیبا به تصویر می‌کشد: «همه اینها مانند اضطراب نوجوانی ظاهر می‌شود. من فقط می‌توانم بمیرم، مهم نیست.» اما سوئیفت، در بیشتر قسمت‌های آلبوم، با تمام اشتیاق و تمام دردهایش، بهتر از این می‌داند که زندگی‌اش را برای عشق منفجر کند. او مانند شخصیت خود در “The Bolter” می داند که چگونه خود را نجات دهد حتی زمانی که عشق شبیه غرق شدن است.

شاعر مدرن رنج‌دیده – poète maudit – ترانه‌ای که آلبوم جدید سوئیفت آن را در آغوش می‌گیرد و با آن و علیه آن می‌نوازد، استعاره‌ای قدرتمند باقی می‌ماند (او در شکنجه تحت اللفظی اقتدار ندارد و هرگز تظاهر نمی‌کند). شنوندگانی که مرتب کرده اند بخش شعرای شکنجه شده زیرا هر دو نیمه آن به فاصله دو ساعت سقوط کرد، قبلاً موارد مورد علاقه خود را پیدا کرده بودیم، آینه های سقوط خودمان از میان یخ های نازک.

بیشتر بخوانید: تیلور سوئیفت 5 مرحله غم و اندوه را در آغوش می کشد. باید؟

دیدن گستره پاسخ های او به عشق، شعر و «شکنجه» شگفت انگیز و حتی تکان دهنده است. گاهی اوقات، او آشفتگی عاطفی خود و شخصیت هایش را بزرگ می کند، حتی جشن می گیرد. مواقع دیگر (مانند آهنگ اصلی) او از این که آنها، به عنوان “شاعران عذاب دیده” فرضی، نمی توانند از سر خود بیرون بیایند، مسخره می کند. و گاهی – به نقل از شاعر دیگر، ویلیام باتلر ییتس – او پس از آن مسخره کنندگان را به تمسخر می گیرد و به ما می گوید که دیگر به او نگوییم چه کار باید بکند.

با این حال، او همیشه مهارتی را که با شاعران و ترانه سرایان بزرگ دوران گذشته به اشتراک می‌گذارد به ما نشان می‌دهد: توانایی، همانطور که ییتس نیز می‌گوید، «به بیان صداهای شیرین با هم» و «سخت‌تر از همه کار کردن» – سخت‌تر از هر کسی. دیگری – در تبدیل همه این احساسات به هنر.





Source link

دیدگاهتان را بنویسید