پیش از منحنی در چیزی که به نظر می رسد پایان آغاز می شود. این مستند که در سال 2020 برای اولین بار پخش شد و این هفته در نتفلیکس منتشر شد، میراث مجله نمادین زنان لزبین و دگرباش را دنبال می کند. منحنی و بنیانگذار آن، تنها فرانکو استیونز.
با باز شدن فیلم، هم مجله و هم مؤسس آن در پرتگاه هستند. منحنیکه استیونز آن را به یک ناشر استرالیایی فروخته بود، با مشکل مالی مواجه بود. او به جن راینین، همسرش و یکی از کارگردانان فیلم (دیگری ریوکا بث میدو) می گوید: «ممکن است مجله رو به اتمام باشد. “آیا باید به پایان برسد، یا باید به چیز دیگری تبدیل شود؟”
راینین در پاسخ می پرسد: “آیا می خواهید در فهمیدن اینکه چیست؟”
این سوالات – چه چیزی می تواند منحنی بودن، و استیونز او را کجا خواهد برد؟ – برای چندین دهه هسته اصلی زندگی او بوده است. استیونز در سال 1990 زمانی که تاسیس شد تنها 23 سال داشت منحنینام اصلی دنفمجله را با مشتی پر از پول که در مسابقات برنده شد و چهره خودش روی جلد منتشر کرد.
استیونز به رویترز گفت: «در وحشیانهترین رویاهای من پنج سال طول میکشد. بعد از این همه مدت، شنیدن زنانی که می گویند این کار جانشان را نجات داد واقعا ارزشش را دارد.
خلق منحنی
منحنی به لزبین ها و زنان دگرباش این فرصت را داد تا خود را در صفحات مجلات براق ببینند – نه فقط به مثابه موضوعاتی از فتنه های جنسی یا خشم سیاسی، بلکه به عنوان افرادی کاملاً درک شده. گنجاندن مفتخرانه و مؤکد «لزبین» در منحنیجلدهای آن چیزی است که استیونز و بقیه کارکنان مجله خیلی روی آن فکر کردند.
استیونز در این مستند میگوید: «امروز، حتی نمیتوانم با کلمات بیان کنم که حتی توسط جامعه خودمان به خاطر گذاشتن کلمه لزبین روی جلد چقدر مورد تمسخر و حمله قرار گرفتم. او همچنین نگران بود که برچسب زدن به این مجله به وضوح مانعی برای کسانی باشد که ممکن است بخواهند آن را بخوانند اما هنوز منتشر نشده اند. در عین حال برندسازی روشن منحنی “مجله لزبین” گنجاندن خود را در هر قفسه در کنار مجلات دیگری که سبک زندگی، هنر و سیاست را نیز پوشش می دهند، بیانیه ای صریح کرد: ما به اینجا تعلق داریم.
استیونز خودش قبلاً با مردی ازدواج کرده بود که برای اولین بار فهمید که ممکن است یک زن در یک دوره جنسی انسانی که در کالج گذرانده بود همجنسگرا باشد. وقتی استیونز متوجه شد که یک لزبین است، تصمیم گرفت به شوهرش بگوید – فقط برای اینکه او بدون تشریفات با تمام خانواده اش صحبت کند. او از خانوادهاش کمک خواست تا زندگیاش را بسازد، اما مادرش گفت که او «تختش را مرتب کرده است». استیونز در حالی که در ماشینش زندگی می کرد به تحصیل ادامه داد و در نهایت در کتابفروشی همجنس گرایان سانفرانسیسکو A Different Life شغلی پیدا کرد. در آنجا او افرادی را پیدا کرد که به او کمک کردند تا ایده ای را که تبدیل به آن خواهد شد، تحقق بخشد منحنی واقعیت
استیونز اعلامیهای منتشر کرد و به دنبال نویسندگان مجله لزبین جدید بود و صدها پاسخ علاقهمند دریافت کرد. هنگامی که باربارا گریر نویسنده و ناشر لزبین از نایاد پرس تبلیغی را به لیست پستی خود فرستاد، استیونز با تعداد اشتراکهای بیشتری نسبت به صندوق پستیاش غرق شد. و با این حال، در سال های اولیه مجله، تیم برای تامین مالی هر شماره تلاش می کرد. در یک مقطع زمانی، استیونز و دوست دخترش در آن زمان بارهای بیرونی در محله کاسترو سانفرانسیسکو راهاندازی کردند و مبلغی معادل لزبینها را برای جمعآوری کمک مالی برای شستشوی ماشین ترتیب دادند و برای جزئیات موتورسیکلتها 20 دلار درخواست کردند. بسیاری از فشارهای مالی ناشی از کمبود درآمد تبلیغاتی بود – شرکتهای اصلی از ارتباط با یک مجله همجنسگرا میترسیدند.
سلبریتی ها به همان اندازه از ظاهر شدن در صفحات سایت محتاط بودند منحنیسپس تماس گرفت دنف. ملیسا اتریج به عنوان یک لزبین در یک رویداد سیاسی در سال 1993 ظاهر شد و اولین سلبریتی بود که روی جلد ظاهر شد. او در این فیلم می گوید: «خیلی خوشحال بودم که می توانستم به مجله کمک کنم و آنها هم می توانستند به من کمک کنند. اندکی پس از آن، مجله اولین آگهی خود را از یک شرکت بزرگ، Budweiser دریافت کرد. دیگران نیز از این کار پیروی کردند، آبها را آزمایش کردند و زمینهای را برای چیزی فراهم کردند که روزی به تجارتی خروشان در میان افراد دگرباش تبدیل میشد (حداقل در مواقعی که مناسب باشد) و به عنوان نیروی مشروعیتبخش عمل میکردند.
مجله رو به جلو بود. سپس در سال 1996م دنف کاترین دونو، بازیگر فرانسوی، به دلیل نقض حق چاپ شکایت کرد. اگرچه دونو چندین اجراهای نمادین سافیک ارائه کرد، استیونز اصرار داشت که این مجله به نام او نامگذاری نشود. با این حال، استیونز زیر بار هزینه های قانونی سقوط کرد و برای سرپا نگه داشتن او وام گرفت. او می گوید: «این مورد استرس زاترین لحظه تمام زندگی من بود.
حمایتهای بزرگی در قالب جمعآوری کمک مالی Alive and Kicking به دست آمد، که هنرمندان، بازیگران، کمدینها، نویسندگان را از سراسر جامعه لزبینها گرد هم میآورد تا تا آنجا که میتوانستند در مواجهه با یک تهدید وجودی جشن بگیرند. استیونز میگوید: «عشق جامعه و مشارکت افرادی که اجرا میکردند، ما را نگه داشت.
مجله موفق شد با Deneuve به توافق برسد و در سال 1996 نام آن تغییر کرد. منحنی. استیونز در فیلم می گوید: «این نام خیلی بهتر است. انحنا صاف نیست، مثل منحنی های بدن یک زن است. و مردم می توانند آن را تلفظ کنند.
منحنی دوباره شروع به شکوفایی کرد، اما در سال 1997 استیونز در حالی که مجموعهای از جعبههای سنگین را حمل میکرد مجروح شد. پایش شکست و اگرچه پزشکان در ابتدا به او گفتند که بهتر خواهد شد، اما این کار را نکرد. در عوض، درد بدتر و بدتر شد و استیونز تحت چندین عمل جراحی و سایر درمانها برای آسیب عصبی که هر دو پای او را تحت تأثیر قرار داد، شد. درد مزمن و غیرقابل پیش بینی بخشی از واقعیت روزمره او شد.
استیونز در حالی که یک جفت قیچی بالای بازوهای همسرش آویزان است، به راینین توضیح می دهد: «به همین دلیل است که به کار مجله ادامه ندادم. و نه فقط درد جسمی، بلکه این نگرانی که «خوب، حالا تمرکز کن، هرگز نمیدانی که این اتفاق کی میافتد و به تو ضربه میزند»، او با قیچی به دستهای راینین حمله میکند و عقب مینشیند. “این بسیار خسته کننده است.” منحنی.
https://www.youtube.com/watch?v=I0tZv-tu4J8
پیش از منحنی و تاثیر فرانکو استیونز
که در پیش از منحنی، ما استیونز را می بینیم که در یک پانل در کنفرانس رسانه ای زنان LGBTQ ClexaCon شرکت می کند، جایی که او از مخاطبانش می پرسد که “لزبین” برای آنها چه معنایی دارد. برای جمعیت ClexaCon – و جامعه بزرگتر – این کلمه از زمانی که برای اولین بار مورد توجه قرار گرفت تکامل یافته است. منحنیپوشش دادن. برخی از حضار، به ویژه اعضای جوان تر، برای اولین بار «لزبین» را نه به عنوان یک هویت، بلکه به عنوان پورنوگرافی شنیدند. انجمن فمینیستهای رادیکال ترانس انحصاری، که سعی در ایجاد بین تعصب و هویت لزبین آنها داشت، فاصله بیشتری ایجاد کرد. دیگران هنوز عمیقاً با تاریخ و ویژگی و جامعه ای که آن را نمایندگی می کند احساس می کنند.
در نهایت، این لحظه بر تنوع دیدگاههایی تأکید میکند که جامعهای را تشکیل میدهند که اغلب از آن به عنوان یکپارچه یاد میشود. همچنین فلسفه استیونز را در مورد آینده نه تنها مجله، بلکه جامعه همجنسگرایان بهعنوان یک کل روشن میکند: این امر مشارکتی و فراگیر خواهد بود و جوانان پیشرو خواهند بود.
آندریا پینو سیلوا، وکیل و محقق، در خلال این پنل میگوید: «از آنجایی که بهطور مشهودی دگرباش و بهطور مشهودی لاتین هستم، امیدوارم بتوانم سایر جوانهای خانوادهام و جامعهام را تسهیل کنم».
یکی از نکات کلیدی مورد بحث نویسندگان، سردبیران، هنرمندان و فعالان مصاحبه شده در پیش از منحنی این است که چگونه دید، زمانی که با حمایت و پذیرش همراه نباشد، می تواند خطرناک باشد. همانطور که افراد تراجنسیتی در هر روز تراجنسیتی به ما یادآوری می کنند، گاهی اوقات پروفایل بالاتر به معنای هدف بزرگتر است. جول گومز نویسنده و شاعر می گوید: «هیچ چیز شبیه راه رفتن در خیابان و کسی نبود که شما را بزند یا شما را بزند. “یک بار پسری به صورتم تف کرد.”
در عین حال، دید همراه با اتصال را می توان به یک جامعه کیمیا کرد. پیش از منحنی فیلمهای نوستالژیک و خودگرفته از استیونز و همعصرانش در حال عبور از کشور در بیست و چند سالگی با انبوهی از مجلات در صندوق عقب، بازدید از فستیوالها و بارهای پر از لزبینها و زنان دگرباشان که همه در آفتاب و در حضور دیگران غرق میشوند. . اگرچه تصورش در عصر اینترنت سخت است، بسیاری از مردم به سادگی نمی دانستند که حتی می توانند لزبین باشند. که در پیش از منحنی، اعضای کارکنان اصلی مجله نامه هایی را از مردم سراسر کشور به اشتراک می گذارند که در آنها تشکر می کنند منحنی برای آشنا کردن آنها با فرصت هایی که هرگز برای خود تصور نمی کردند.
در سالهای پس از فروش منحنیاستیونز مجبور شد برای مراقبت های پزشکی لازم بجنگد و در دادگاه قوانین کالیفرنیا را در مورد منابع تخصیص یافته به مجروحان در محل کار به چالش بکشد. این جنبه از داستان او، ضربه مضاعفی را که بسیاری از افراد ناتوان هنگام انجام کارهای حرفه ای خود و حجم عظیم کار اداری مورد نیاز برای تأمین مسکن و مراقبت حیاتی با آن مواجه می شوند، برجسته می کند. امروزه، استیونز از ویلچر و اسکوتر موتوری برای دور زدن ساختمان ائتلاف عجیب خود استفاده می کند.
هنگامی که او و پینو-سیلوا با هم در بیرون از کتابفروشی که یک زندگی متفاوت را در خود جای داده بود، به شوخی می گوید: «مثل اینکه دارم تبدیل به رخت آویز همه می شوم». لحظاتی از این دست ثابت میکند که استیونز به همان کاری که همیشه انجام میداد ادامه میدهد: خوانا کردن امکانات زندگی عجیب و غریب، اکنون به عنوان نمادی آشکار از جنبش لزبینها. در آخرین فریم از پیش از منحنی، او به پتویی در پارک تکیه داده است، همانطور که در فیلمهای استوک در طول فیلم دیدهایم که در میان دوستان و جامعه احاطه شده است.
در پاسخ به سوال مطرح شده در ابتدای فیلم – و 30 سال قبل از آن – استیونز بنیاد منحنی را تأسیس کرد. این بنیاد برای روزنامه نگاری لزبین و دگرباش جوایزی اعطا می کند و بر آرشیو کردن و افزایش آگاهی از تاریخ لزبین ها تمرکز دارد. او همچنین به انتشار خود ادامه می دهد منحنی– یک شماره اخیر که بر هویت بوچ متمرکز شده بود و مقاله ای از خود استیونز را به نمایش گذاشت.
“من احساس خوش شانسی می کنم. اکثر مردم می توانند یک عمر بگذرانند و هرگز بفهمند که چرا اینجا روی زمین قرار گرفته اند. من اینجا بودم تا مجله را ایجاد کنم. استیونز میگوید هر بار که مجلهای را منتشر میکردیم، احساس نوآوری میکردیم. “و کار انجام نشده است.”