بایدن باید وضعیت دموکراسی ما را به اقتصاد ما متصل کند


مجوهر زیادی در واشنگتن در مورد اینکه آیا پرزیدنت بایدن باید پیام های عمومی خود را حول تهدیدی که پرزیدنت ترامپ برای دموکراسی ما ایجاد می کند یا مسائل اقتصادی «میز آشپزخانه» که آمریکایی ها بیشتر به آن اهمیت می دهند، ریخته شده است. اما واقعیت این است که اینها اصلاً مسائل جداگانه ای نیستند. در یک دموکراسی که به خوبی کار می کند، دولت ما سیاست های اقتصادی مورد نظر شهروندانش را ارائه می کند. اما در حال حاضر، وقتی صحبت از مسائلی از مراقبت از کودک، دانشگاه و استطاعت مسکن گرفته تا کد مالیاتی می شود که از ثروتمندان می خواهد سهم منصفانه خود را بپردازند، این اتفاق نمی افتد.

بنابراین در حالی که پرزیدنت بایدن کاملاً حق دارد که زنگ خطر را در مورد تهدیدهای آشکار و فوری علیه دموکراسی ما ناشی از اقتدارگرایی در حال افزایش به صدا درآورد، او می‌تواند کارهای بیشتری را برای ارتباط بین مردم آمریکا انجام دهد و دستور کار دور دوم را ارائه دهد که رابطه بین دو کشور را جدی می‌گیرد. اقتصاد، موردی که آمریکایی ها می خواهند، و نظام سیاسی ای که برای دستیابی به آن باید وجود داشته باشد.

دستور کار اقتصادی دولت بایدن منعکس کننده یک تغییر تاریخی در مدیریت اقتصادی پس از دهه ها شکست نئولیبرالیسم است – رویکردی که از بسیاری جهات کارساز بوده است. بازار کار قوی است، دستمزدها در پایین ترین حد توزیع درآمد در حال رشد هستند – که بخشی از نابرابری های 40 سال گذشته را معکوس می کند – و سرمایه گذاری بخش خصوصی در مشاغل و جوامع محلی همچنان به رشد خود ادامه می دهد. اما علیرغم اقتصادی که اقتصاددانان آن را «به‌طور قابل ملاحظه‌ای قوی» می‌خوانند، بررسی‌های اخیر نشان می‌دهد که اکثر آمریکایی‌ها نسبت به اقتصاد بدبین هستند و دو برابر احتمال دارد که احساس ناامنی مالی کنند تا امنیت.

اقتصاد ممکن است بر اساس بسیاری از معیارهای سنتی قوی باشد، اما حقیقت این است که آمریکایی ها دلایل خوبی برای احساس ناامنی مالی دارند. به عنوان مثال مراقبت از کودک را در نظر بگیرید. مراقبت از کودک بخش قابل توجهی از بودجه یک خانواده است – اغلب بیشتر از هزینه متوسط ​​اجاره یا شهریه دانشگاه – و در سال گذشته، هزینه های مراقبت از کودک نزدیک به 5٪ افزایش یافته است. این هزینه ها به ناامنی مالی آمریکایی ها و این احساس فراگیر کمک می کند که هر چقدر هم که سخت کار کنند، نمی توانند جلو بیفتند.

پرزیدنت بایدن در برنامه ای برای رسیدگی به هزینه های فزاینده مراقبت فعالیت کرد و بیش از 81 میلیون آمریکایی به او رای دادند که تا حدی به دلیل این دستور کار محبوب به ریاست جمهوری برسد. اما نظام سیاسی منسوخ ما نتوانسته است این کار را انجام دهد. برنامۀ Build Back Better توسط سناتورهایی که اقلیتی از آمریکایی‌ها را نمایندگی می‌کردند مسدود شد – تقریباً 65 میلیون نفر کمتر از سناتورهایی که از آن حمایت کردند – باعث شد میلیون‌ها خانواده با هزینه‌های اضافی و عدم اطمینان مالی روبرو شوند.

همین امر را می توان در مورد بدهی وام دانشجویی نیز گفت. وام های دانشجویی یکی از بزرگ ترین منابع بدهی برای آمریکایی ها است که بعد از وام مسکن در رتبه دوم قرار دارد و بخش بزرگی از درآمد ماهانه وام گیرندگان را از بین می برد. امروزه، 65 درصد از وام گیرندگان وام دانشجویی گزارش می دهند که کمتر از 1000 دلار در حساب بانکی خود دارند، برای مخارج کوتاه مدت مشکل دارند و اغلب نمی توانند برای بلندمدت پس انداز کنند. پرزیدنت بایدن برای کاهش این بار اقتصادی، تریلیون ها دلار بدهی میلیون ها آمریکایی را رد کرده است. اما دیوان عالی – که اکنون تحت اکثریت کنترل کننده ای که توسط سناتورهایی که اکثر آمریکایی ها انتخاب نمی کردند – در اکثر تاریخ آمریکا قدرت هایی را که به شاخه های منتخب واگذار شده بود غصب کرد و از اجرای این سیاست عمومی جلوگیری کرد.

در حالی که دستاوردهای اقتصادی پرزیدنت بایدن به میلیون‌ها کارگر و خانواده با درآمد کم و متوسط ​​کمک کرده است، بسیاری از برنامه‌هایی که او دنبال می‌کرد: آسان‌تر کردن کارگران برای تشکیل اتحادیه‌ها، مراقبت از کودکان مقرون‌به‌صرفه و پیش‌دبستانی همگانی، کالج اجتماعی رایگان و غیره با مانع مواجه شد. توسط نظام سیاسی منسوخ ما

لیست مشکلات سیستم ما به خوبی شناخته شده است. ما اختلافات زیادی در نمایندگی داریم – کالیفرنیا و 40 میلیون ساکن آن همان تعداد رای سنا وایومینگ و 600000 رای آن را به دست می‌آورند – بر سر شاخص‌سازی قدرت اقلیت سفیدپوست روستایی و کاهش قدرت سیاه‌پوستان و لاتین تبارها و اکثریت چند نژادی شهری. به ویژه کسانی که نمی توانند از طریق کمک های مالی کمپین دسترسی داشته باشند. ما از سیستم کالج انتخاباتی قرن هجدهم استفاده می کنیم که تنها در این قرن دو بار به نامزدی که کمترین آرای مردمی را داشته باشد، ریاست جمهوری را اعطا کرده است. دادگاه عالی ما با مردم آمریکا همگام نیست و توسط قضاتی کنترل می شود که به لطف روسای جمهور و سناتورهایی که اراده سیاسی اکثر آمریکایی ها را نمایندگی نمی کنند، شغل خود را دارند. روی هم رفته، آمریکایی‌ها امروز از نظر مالی کمتر از آن چیزی هستند که اگر سیستم سیاسی ما بتواند اراده مردم را به تغییر واقعی تبدیل کند، امنیت مالی کمتری دارند.

سوال سخت – برای پرزیدنت بایدن، برای رهبران در سراسر طیف سیاسی، و برای همه ما – این است که در مورد آن چه باید کرد. بایدن حق دارد که «دفاع، حفاظت و حفظ» دموکراسی ما را محور ریاست جمهوری خود قرار دهد و روشن کند – همانطور که رئیس جمهور فرانکلین دی. روزولت قبل از او انجام داد – که برای انجام این کار، «دموکراسی باید به طور منظم کار کند، مردم». این کاملاً ضروری است، اما به چیزی بیش از شعار نیاز دارد.

دستور کار دوره دوم دولت بایدن باید ارتباط بین اقتصاد مورد نظر آمریکایی ها و سیستم سیاسی که برای دستیابی به آن باید وجود داشته باشد را جدی بگیرد. برای کامل کردن گذار به اقتصاد جدید، دولت بایدن باید تغییرات واقعی را در سیستم دموکراتیک ما در نظر بگیرد – مانند تغییرات در دادگاه‌های فدرال، سنا، و سیستم نمایندگی متناسب و غیره. ادامه اتصال نقاط بین اقتصاد و دموکراسی ما اولین قدم مهم است.



Source link

دیدگاهتان را بنویسید